نون شب ....

نون شب از همه چی توی این دنیای پر هیاهو مهم تره که که بعضی ها بخاطرش هر کاری می کنن.تا شب خوب بخوابن ...!!!

نون شب ....

نون شب از همه چی توی این دنیای پر هیاهو مهم تره که که بعضی ها بخاطرش هر کاری می کنن.تا شب خوب بخوابن ...!!!

کوتاه

     شماره ۲                                                   Part ۲

هر آنچه در پشت سر داریم

هر آنچه در پشت سر داریم

و هر آنچه در پیش رو داریم

در قیاس با آنچه که در درون ما نهفته است

حقیر و ناچیز است.

کوتاه و جالب

     شماره ۱                                                   Part 1

انسان موجود عجیبی است!

اگر به او بگویید در آسمان خدا یکصد و نود میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد، بی چون و چرا می پذیرد!!!!

اما اگر در جایی ببیند روی نیمکتی نوشته اند: رنگی نشوید، به تندی انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود!!!

گریه مادرها

هر زنی زیباست


      فرزند از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟
     مادر  فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم!!!
     فرزند نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟
     پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی مادرها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی!!!
     کودک متعجب شد ولی هنوز از اینکه مادرها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود.
     یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند ، از خدا پرسید: خدایا چرا مادرها این همه گریه می کنند؟
     خدا گفت : من مادر را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند ؛
     به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند ؛ به دستانش قدرتی داده ام که
     حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ،  او به کار ادامه دهد .
     به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند؛
     به او قلبی داده ام  تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام
     تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد .
    .::این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت ، بتواند از آن استفاده کند::.


اومدم چه اومدنی

سلام به به چه هوایی

اجب شهریه بابا توپ ولی .....

تا رسیدم رشت صبح که پاشدم کارم به بیمارستان کشید

سرم و آمپولو ....

دیگه دیگه چی بگم گه نگم بهتره ....

بعدشم که آخرین روز انتخاب واحد بود با همین وضع رفتم تا ساعت ۴ گشنه و تشنه ....

دیگه دیگه .....

تهران

سلام آه و آه

چه شهریه این تهران دودو و دوود و دوود

چه میشه کرد دیگه اینم تهرانه دیگه یه بدی داره هزار تا خوبی

دلم واسه اونجا تنگ شده...

وحشتناک ..

عید

سلام این عید بزرگ رو به همه تبریک میگم امید وارو ساله خوبی داشته باشین(اشتباه نکردم با نوروزا یه موقه فکر بد نکنین)

داستان..

ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع ش تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود..

از این داستان چی یاد میگیرین لطفا بگین...