بارها با این عبارت برخورد کرده ام: ایران کشوری همواره یکتاپرست
اما این حرف غلط است. دوستانی که بنا به انگیزه های سیاسی و شاید صلاحدید اجتماعی ایران را یکتاپرست معرفی می کنند تا دین «میتراییسم» را نادیده بگیرند، دوگانه باوری زردشت را یکتاپرستی معرفی کنند و اسلام را مسیر نهایی یکتاپرستی ایرانیان بدانند، باید این نکته را در نظر آورند که نمونه هایی از ادیان غیروحدانی در ایران هست و نمونه هایی از شهروندان هستند (مثل من) که این نمونه های غیروحدانی را به ایرانیان یکتاپرست نشان بدهند!
قبرستان تاریخی خالد نبی
واقع در جاده کلاله- مینودشت. در انتهای جاده ی روستای ترکمن نشین تمرقره قوزی
از ابتدای خلقت، ذهن انسان، در پی یافتن دلیلی بر آفرینش خود و پر کردن این خلا روحانی، دست به خیال پردازی در مورد ندانسته ها زده. از الهی دانستن چشمه ها و غارها تا رویش گیاه از زهدان زن، همه تلاشهایی برای پاسخ به این پرسش است که: دلیل این همه چیست؟
بسته به زمینه های جغرافیایی هر قوم، که نوع خوراک آن قوم را تعیین می کرد و بنابراین در اسطوره ی خلقت آن قوم اثر می گذاشت و یا توتم آن ها را تعین می کرد، و بسته به زمینه های اجتماعی هر قوم (تا آن زمان) ، هر قوم داستان هایی برای پاسخ به آن سوال اولیه می ساخت. اعتقاد و احترام به داشته هاشان موجب می شد که این باورهای جدید با باورهای قدیم همسو باشد و نیازهای جامعه را نیز به نوعی در این نمونه های جدید دخیل کند. و بدین سیاق آلت پرستی، پرستش عضو نرینه و مادینه، در باور بسیاری اقوام جا گرفت.
نمونه های بسیاری از هند در دست است که خلقت را در نتیجه ی نوعی آمیزش آسمانی (شیوا و شاکتی) می دانند و در پی آن همخوابگی را صورت زمینی آن دانسته و مقدس می انگارند. بسیاری اقوام مثلث رو به بالا را نماد مرد و رو به پایین را نماد زن دانسته اند و بدین دلیل ستاره ی شش پر نمادی از مجامعت و آمیزش شده و همزمان برای بسیاری مرام ها شکلی مذهبی پیدا کرده. در بسیاری قبایل آفریقایی نموتم قبیله آلت مردانه است و حتا بسیاری از اندیشمندان آلت پرستی را در معماری های مذهبی نیز دخیل می دانند.
اما آیا در ایران نیز آلت پرستی بوده؟
تصاویر زیر فقط طرح سوال است. جواب را نمی دانم.
منظره ی کلی قبرستان تاریخی خالد نبی. تا چند تپه ی اطراف هم می توان از این آثار پیدا کرد.
قبرستانی که در مجاورت زیارتگاه خالدنبی وجود دارد و به قبرستان خالدنبی مشهور شده بیشک یکی از اسرارآمیزترین نقاط ایران است! به این دلیل که هنوز در مورد زمان و چگونگی پیدایش آن ابهامات فراوانی وجود دارد. شاید یکی از دلایل این مسئله عدم انجام تحقیقات و کارشناسیهای مختلف باشد. از سوی دیگر هر چند این مجموعه در سال ۱۳۸۰ توسط اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده اما تاکنون تمهیداتى براى حفاظت از آن در برابر سرقت و تخریب لحاظ نشده است. به عنوان مثال بسیاری از سنگ قبرها افتادهاند و یا شکستهاند. عدهای از بازدیدکنندگان نیز از آنها بالا میروند! به علاوه در برخی نقاط گودالهایی وجود دارد که حاکی از تلاشهای غیرقانونی برای یافتن آثار باستانی و قیمتی است. در واقع به نظرم مسئولان با توجه به شکل و شمایل سنگقبرها سکوت کردهاند و بدشان نمیآید که این مجموعه به کلی از بین برود! با این وجود به دلیل صعبالعبور بودن مسیر و دورافتادگی این قبرستان هنوز هم فرصت دارید تا از این قبرستان دیدن کنید.
چه زمانی از خالدنبی دیدن کنیم؟
بهترین زمان برای رفتن به خالدنبی بهار است. به این دلیل که همانطور که در عکس مشاهده میکنید دشتها سرسبز هستند و هوا نیز چندان گرم نیست (البته در اردیبهشت ماه که من رفتم مار در میان سبزهها به وفور وجود داشت!). اما اگر تابستان بروید علاوه بر گرمای طاقتفرسا با چیزی مواجه خواهید شد که در تصویر زیر نمایش داده شده است. همانطور که مشاهده میکنید دیگر خبری از سبزی بهار نیست. دشتها نیز چنین پوششی دارند.
چطور به خالدنبی برویم؟
خوشبختانه امکان دسترسی به زیارتگاه خالدنبی توسط وسایل نقلیه مختلف مانند سواری و یا مینیبوس به راحتی وجود دارد. برای دسترسی به این قبرستان همانطور که در نقشه مشخص است پس از طی مسیری حدودا ۴۰ کیلومتری گنبد کاووس تا کلاله باید به سمت روستای گچیسو حرکت کنید (فاصله این روستا تا قبرستان ۶ کیلومتر است).
فاصله کلاله تا خالدنبی ۵۵ کیلومتر است که حدود ۲۵ کیلومتر آن خاکی و پر پیچ و خم است. خوشبختانه در طی مسیر تابلوهایی وجود دارند که شما را به سمت خالدنبی هدایت میکنند. من مکان حدودی این قبرستان را در این فایل که میتوانید آن را در Google Earth باز کنید مشخص کردهام.
و یا به این لینک در گوگل مپ مراجعه کنید.
با تشکر از آقای احسان عباسی
View قبرستان اسرار آمیز - در کنار مقبره خالد نبی in a larger map
کوتاه سخن اینکه
این قبرستان در حال ویرانی ست. نگاههای مذهبی حاکم بر مدیریت، اجازه حمایت از چنین اثر کم نظیری را نمی دهد و بعضی حتی نگرانند که مبادا این نگاه تمامیت خواه، دست به تخریب این مثال کم نظیر بزند. در هر حال توصیه من برای تمام علاقه مندان به علوم انسانی دیدار از چنین جایی ست. شاید تا سال دیگر واقعا تخریب شود.